درس 5 تاریخ ( به صورت شعر )
نوشته شده توسط : الهه کلباسی

 

درس 5 تاریخ (بصورت شعر )

آی قصه قصه قصه "نون وپنیر و پسته

قصه ی " مهاجرت "خیلی به دل نشسته

چهار هزار سال پیش مردم آریایی

وارد ایران شدند " با دل های دریایی

اونا سه دسته شدند "مادی و پارس و پارتی

هریک جایی رفتن "جنوب شمال شرقی

مادها که مغرب بودن یه ماجرایی داشتن

با قوم آشوری ها همیشه دعوا داشتن

خیلی شکست می خوردن "طفلکی قوم مادها

شما می دونید چرا ... ای بچه ها ی دانا ؟

نه لشکر و سپاهی "نه نظم و اتحادی

اصلا با هم نبودن وقت جنگ و جهادی

یه روزی روزگاری مادها ی بی قرار

عهد و پیمونی بستن همه شدن وفادار

با وحدت و اتحاد  آشوریها گم شدن

تو شهر هگمتانه کاخ و بنایی داشتن

با مردم بیچاره " دیگه کاری نداشتن

بی خبر از اونجا که ستم عمری نداره

ظلم "به بیچاره ها عاقبتی نداره

یه روز خوب خدا "شاه شجاع پارس ها

با حمله ی حسابی گرفت حال مادها

کوروش قصه ی ما مرد دلاوری بود تموم نشد ماجرا شروع قصه ها بود

==================================

آدرس قرانی :سوره ی کهف آیات 83 تا 98

اتحاد : همبستگی -وحدت





:: بازدید از این مطلب : 2619
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 27 / 11 / 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: